گنجشکک اشی مشی
باباجونی سارا به دلیل اینکه ما نتونسته بودیم شمال بریم به دیدن سارا اومد و سارا از این موضوع خوشحال بود و چش خاله هاش رو درآورد، ولی متاسفانه از روز دوم بیمار شد و هفته ای رو سارا به علت یه تب ویروسی به شدت مریض شد و دقیقا یک هفته هرشب تب کرد و مامان و باباش رو بیدار نگه داشت تب های سنگینش باعث شد دو بار اونو دکتر ببریم به عبارتی ما کل هفته مرخصی گرفتیم و به نوبت مواظب سارا بودیم تا اینکه حالش خوب شد و متاسفانه کلی وزن کم کرد و کلی هم لوس شد.در این روز های که سارای ما مریض بود اون یکی باباجونی سارا نیز به دلیل بیماری چشمم به تهران اومده بود و به کمک عمو مهدی به درمان خودش می پرداخت.البته اخر هفته همه چیز خوب شد و هم پدر من به لاهیجان برگشت ...
نویسنده :
بابای سارا
12:34